یه اتفاقه جالب..........!!!!!!!!!!
 
درباره وبلاگ


مترسک ناز می کند کلاغ ها فریاد می زنند و من سکوت می کنم.... این مزرعه ی زندگی من است خشک و بی نشان خوش اومدیییییییییییییین
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

دريافت كد كليك ممنوع Gilan PatooGh ◄┤

ابزار وبلاگنویسان
glitter-graphics.com
Pichak go Up
فال امروز

**دیگر نگران تنهایی من نباش..**
عاشق ترین مرد ... آدم بود که بهشت را به لبخند حوا فروخت!!




سلام دوست جونیایه من خوبیییییییییییییییین؟ چی؟ توپه توپ

بابا خوشبحالتون. حالتون  از منم که بهتره

 امروز یه اتفاقی افتاد تو دانشگاه که مسببش من و چندتا از دوستام بودیم.

حالا بگید چی شده؟ ما تویه کلاسمون یه پسر داریم خیلی خر مقدسه خیلیا یه چی میگم یه چی بشنو مثلا اسم اقاشو میشنوه بلند میشه وامیسته صلوات میفرسته دیگه از حدش گذرونده.

از اونور یه دانشجویه دختر داریم به قوله خودمووووووووووون ج ن ده است. به ابرازه محبت هیچ کس نه نمیگه کمترین تشکرشم یه لببببببببببببببببببببببببببب 2ساعتس من کاریش ندارما (میترسم ایدز داشته باشه).

رفتم به دختره گفتم عباس(خر مقدسه) خیلی دلش میخواد باهات صحبت کنه ولی روش نمیشه میگه جلویه بچه ها روووووووووم نمیشه( حدس زدید چی شد دیگه نه) بهش گفتم بعد از کلاس بری پیشش.........

اونم گفت باشه اقا چشتون روز بعد نبینه کلاس که تموم شد تقریبا همه رفته بودن که دختره یه نگاه بمن کرد گفتم برو رفت جلو ووووووووو از پشت دستشو انداخت گردن عباسسسسسسسسسسسسس و شروع کرد به حرف زدن

عباسو بگو ازهمه جا بی خبرررررر داشت میمرداز تعجبو هاجو واج دختره رو نیگاه میکرد که ما یه دفعه با هم هووووووووووو کشیدیم که عباس تازه فهمید چی شده که از جا پریدو افتاد دنبال ما یه لگد ازش خوردم ولی می ارزید .

این کار مثل بمب پیچید تو سردشت هرکی بهش میرسید میگفت مبارکه پشت این ریشا چه چهره ای نشسته اونم که کاری نمیتونست بکنه میادوعقدشو سر من خالی میکنه..................



نظرات شما عزیزان:

عطیه
ساعت2:18---13 آبان 1390
khodaish khili khandidam khili bahal minevisii

دخمل دیوووووووووووووووووونه
ساعت23:13---12 آبان 1390
امیر جوگیرررررررررررررررر
بابا عاشققققق
بدو بیا پسر دیووووووووووونه اپیده
اونطوریم که به نظر میاد یکم سر به راه شده


سرخوش
ساعت15:04---12 آبان 1390
سلام امیر آپم
بعد نگی چرا نگفتی
سفارشی خبرت کردمااااااااا


سرخوش
ساعت9:47---12 آبان 1390
سلام .

مطمینی دختره دستشو انداخت گردن پسره ؟فکرکنم یه کم اغراق کردی!آخه دختره هرچه قدر هم که ج ن ده باشه نمیاد اول کار جلو همه همچین کاری بکنه اونم تو دانشگاه پاسخ:ببین عباس رو صندلی نشسته بوووووووووود از پشت رفت دستشو انداخت گردن عباس شروع کرد تو گوشش حرف زدن حیف حیف فقط عکس یا فیلم نگرفتیم وگرنه براتون میزاشتم ببینید بعد همه نبودن که 7 8 نفر سره کلاس بودن


مينا
ساعت23:09---11 آبان 1390
سلام دوست خوب خسته نباشي
جالب بود.مرسي كه برام نظر گذاشتي بازم بيا پيشم


رها
ساعت16:20---11 آبان 1390
سلام چطوری؟مگه چیزی شده؟یخرده خوشحالی کردن.فقط 1خرده!!!!!

l̶̶♥̶̶v̶̶e arezo
ساعت10:17---11 آبان 1390

طفلکی گناه داشت!!


دخمل دیوووووووووووووووووونه
ساعت22:29---10 آبان 1390
ایولللللللللللللللللل
به سلامتی بچه باحالا
دمتون داغ
خیلی توپین
کلی خندیدم
بدو بیا من اپیدم


رها
ساعت19:02---10 آبان 1390
سلاااااااااام.واااااااااای دمت گرم خیلی کارت باحال بوده حال کردم اساسی

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







سه شنبه 10 آبان 1390برچسب:, :: 14:23 ::  نويسنده : امير حسين